1 شاد باش ای وثوق دولت و دین که تو را روزگار کرد بزرگ
2 گر مهمات سخت ییش آید سهل گیرش که شد نبرد بزرگ
3 کارهای بزرگ و صعب و درشت رخ نماید چوگشت مرد بزرگ
4 کاین مثل یادگار پیشین است هرکرا سر بزرگ درد بزرگ
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 صبح چون شاه فلک بر تختگه مأوی کند حاجب مشرق حجاب نیلگون بالا کند
2 بهر دفع جادوییهای شب فرعون کیش موسی صبح از بغل بیرون ید بیضا کند
1 مهرگان آمد به آیین فریدون و قباد وز فریدون و قباد اندرزها دارد به یاد
2 گوید ای فرزند ایران راستگویی پیشه کن پیشهٔ ایران چنین بود از زمان پیشداد
1 بود مر ابر را اندر کمین باد برد مر ابر را زین سرزمین باد
2 چو ابر آید نباریده به صحرا وز بادی، که دیدست اینچنین باد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به