- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شاد باش ای دل سرگشته که جان باز آید بار دیگر به تن مرده روان باز آید
2 یارب این شب چه شبی باشد و این روز چه روز کز درم صبحدم آن رشک جنان باز آید
3 محرمی نیست مرا نزد تو جز باد صبا که کند حال دلم عرض و نهان باز آید
4 گرد هجران امل تخم وفا کاشته ام به امیدی که مگر آب روان باز آید
5 آن نگار ار چه ره جور و جفا پیش گرفت دارم امید به لطفش که از آن باز آید
6 بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذرد به تن خاکی ما راحت جان باز آید
7 گوییا روز حسابست که جانم به امید به سوی قالب تن رقص کنان باز آید
8 به جهان چون بجز از غصّه ندارم حاصل زود باشد که دل از کار جهان باز آید
9 چون روانم ز غم هجر روان گشت از تن چه شود گر بر ما سرو روان باز آید