حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

بدان خدای که مثلت از حکیم نزاری قهستانی غزل 267

غزل 267 ام از 1607 غزلیات

بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست

1 بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست که در فراقِ تو کارم به جان رسید ای دوست

2 زمانه آنکه مرا دست می برید از تو خوشا حیات اگرم سر نمی برید ای دوست

3 فراقت از که درآموخت رسم قصّابی که پوست از منِ بیچاره در کشید ای دوست

4 در آفرینشِ من وقتِ صنعِ جان ایزد نخست مهرِ تو در کالبد دمید ای دوست

5 ز من چرا برمیدند عقل و صبر و شکیب اگر وحوش ز مجنون نمی رمید ای دوست

6 مگر کسی که دلش نیست ورنه رقّت کرد هر آفریده که فریادِ من شنید ای دوست

7 به روزگار حکایت کند نزاریِ زار قیامتی که ز نادیدن تو دید ای دوست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست

شاعر شعر بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست چه کسی است ؟

شاعر شعر بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست چیست ؟

قالب شعر بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست غزل است

مضمون اصلی شعر بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر