هشیار باش و خفته از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 110

ناصرخسرو قبادیانی

آثار ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی

هشیار باش و خفته مرو تیز بر ستور

1 هشیار باش و خفته مرو تیز بر ستور تا نوفتد ستور تو ناگه به جر و لور

2 موری تو و فلک به مثل زنده پیل مست دارد هگرز طاقت با پیل مست، مور؟

3 شور است آب او ننشاندت تشنگی گر نیستی ستور مخور آب تلخ و شور

4 بیدار شو زخواب، سوی مردمی گرای یکبارگی مخسپ همه عمر بر ستور

5 زنهار تا چنان نکنی کان سفیه گفت «چون قیر به سیاه گلیمی که گشت بور»

6 لختی عنان مرکب بدخوت بازکش تا دست‌ها فرو ننهد مرکبت به گور

7 گیتیت بر مثال یکی بدخو اژدهاست پرهیزدار و با دم این اژدها مشور

8 شاهان دو صد هزار فرو خورد و خوار کرد از تو فزون به ملک و به مال و به جاه و زور

9 از بی‌وفا وفا به غنیمت شمار ازانک یک قطره آب نادره باشد زچشم کور

10 گر نیستت چو نوش خور و چون خزت گلیم بنگر به یار خویش که او گرسنه است و عور

11 ای کرده خویشتن به جفا و ستم سمر تا پوستین بودت یکی، بادبان سمور

12 وز بهر خز و بز و خورش‌های چرب و نرم گاهی به بحر رومی و گاهی به کوه غور

13 هردو یکی شود چو زحلقت فرو گذشت حلوا و نان خشک در آن تافته تنور

14 آن کس که داشت آنچه نداری تو او کجاست؟ کار چو تار او همه آشفته گشت و تور

15 پای تو مرکب است و کف دست مشربه است گر نیست اسپ تازی و نه مشربه بلور

16 اکنون نگر به کار که کارت به دست توست برگ سفر بساز و بکن کارها به هور

17 بار درخت دهر توی جهد کن مگر بی مغز نوفتی ز درختت چو گوز غور

18 غره مشو بدانکه تو را طاهر است نام طاهر نباشد آنکه پلید است و بی طهور

19 فعل نکو ز نسبت بهتر، کز این قبل به شد ز سیمجور براهیم سیمجور

20 بنگر به چشم بسته به پل بر همی روی بسیار بر مجه به مثال گوزن و گور

21 این کالبد خنور تو بوده‌است شست سال بنمای تا چه حاصل کردی در این خنور

عکس نوشته
کامنت
comment