- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند باشد ز گلشن افلاک همچو آتش نصیب ما خاشاک
2 می کنم در غبار خاطر خود آرزوهای کشته را در خاک
3 چون خورد نان خلق، دندان را می کنم چوبکاری از مسواک
4 چیست دانی جوانی و پیری؟ اول بنگ و آخر تریاک
5 گر جهان زهر حسرتم بچشد افکند هفت پوست از افلاک
6 سایه ی گل سلیم از بلبل کم مباد از سر تو سایه ی تاک