جامی

جامی

جامی
جامی

با این جمال همدم مستان عشق شو از جامی غزل 794

غزل 794 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

با این جمال همدم مستان عشق شو

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 با این جمال همدم مستان عشق شو یک بار الست گوی و هزاران بلی شنو

2 در جام می ز لعل تو یک شمه یافتم اسباب علم و فضل به میخانه شد گرو

3 جز تخم آرزوی تو در دل نکشته ایم فرخنده ساعتی که رسد کشته را درو

4 گفتم تمام خرمن عمرم به باد شد لعلت به خنده گفت که بر ما به نیم جو

5 با این فسردگی نتوان راه عشق رفت دستی بزن به دامن مردان گرمرو

6 خواهی که نقد حال تو گردد حدیث عشق این نکته می شنو ز حریفان و می گرو

7 جامی فسانه های کهن ذوق ده نماند اسرار عشق تازه کن از گفته های نو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با این جمال همدم مستان عشق شو

شاعر شعر با این جمال همدم مستان عشق شو چه کسی است ؟

شاعر شعر با این جمال همدم مستان عشق شو جامی می باشد.

شعر با این جمال همدم مستان عشق شو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر با این جمال همدم مستان عشق شو چیست ؟

قالب شعر با این جمال همدم مستان عشق شو غزل است

مضمون اصلی شعر با این جمال همدم مستان عشق شو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.