-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بزم کین آرا و در ساغر می بیداد ریز کامران بنشین و در کام من ناشاد ریز
2 گر ز من دارد دلت گردی پس از قتلم بسوز بعد از آن خاکسترم در ره گذار باد ریز
3 جرعهای زان می که شیرین بهر خسرو کرده صاف ای فلک کاری کن و در کاسهٔ فرهاد ریز
4 روز قسمت به اسحاب تربیت یارب که گفت کاین همه باران رد بر اهل استعداد ریز
5 ای دل آن بی رحم چون فرمان به خونریزت دهد زخم او بنما و خون از دیدهٔ جلاد ریز
6 ای سپهر از بهر تاب آوردن این سلسله روبنای نو نه و طرح نوی بنیاد ریز
7 در حرم گر پا نهی آید ندا کای آسمان خون صید این زمین در پای این صیاد ریز
8 خفته در پای گل آن سرو ای صبا در جنبش آ گل ز شاخ آهسته بیرون آر و بر شمشاد ریز
9 مس بود اکسیر را قابل نه آهن محتشم رو تو نقد خویش را در کوره حداد ریز