- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بسیما، همانکه میدانی؛ تو شهی، ما همانکه میدانی
2 ز آستان تو، عاشقان رفتند؛ مانده بر جا همانکه میدانی
3 کوهکن، جان ز شوق کند که داشت کارفرما همانکه میدانی
4 چون خرامان بگلشنت بیند افتد از پا همانکه میدانی
5 صبح نوروز، روی روشن تو؛ شام یلدا همانکه میدانی
6 باشد آذر، که شاد بنشینم یک نفس با همانکه میدانی