بساط سبزه فکندند کوه و صحرا را از جامی غزل 16

بساط سبزه فکندند کوه و صحرا را

1 بساط سبزه فکندند کوه و صحرا را ز لاله آرزوی جام تازه شد ما را

2 کجاست ساقی گلرخ که رنگ لاله دهد به بزم گل ز می لعل جام مینا را

3 ازان میی که فروغش اگر رسد به سهیل عقیق ناب کند سبحه ثریا را

4 به طرف باغ نه امروز بزم عیش که هست ترانه های عجب بلبلان شیدا را

5 می مروق و فصل بهار و صوت هزار کجا به توبه شود میل طبع دانا را

6 دماغ عقل ز فکر زمانه سوداییست پیاله ای دو سه درده علاج سودا را

7 به باده وقت خود امروز صرف کن جامی گذار با کرم دوست کار فردا را

عکس نوشته
کامنت
comment