بار از ستیزه کینه باران از کمال خجندی غزل 284

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

بار از ستیزه کینه باران بجد گرفت

1 بار از ستیزه کینه باران بجد گرفت آزار ریش په نگاران بجد گرفت

2 دیدند عاشقانش و آغاز گریه کرد گفتم درا به خانه که باران بجد گرفت

3 دل با خیال آنکه سپاهان مبارکند سودای زلف و خال نگاران بجد گرفت

4 افتاده را چو چاره نباشد ز دستگیر بیچاره زلف یم عذاران بجد گرفت

5 کردند خاص و عام همه نسبتش به هزل زاهد که طمعن باده گساران بجد گرفت

6 پیر مرید گیر چو لولی مفت فتاد سوی کسان چو آپنه داران بجد گرفت

7 بی روی پار چشم نرت گریه را کمال این بار چو ابر بهاران بجد گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment