بنفشه زار برآمد از حکیم نزاری قهستانی غزل 945

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

بنفشه زار برآمد ز طرفِ لاله¬ستان

1 بنفشه زار برآمد ز طرفِ لاله¬ستان درونِ خطّ سیه چشمه زلال است آن

2 بدین قَدَر که کسی گفت بود و هست خدا کجا خدای¬شناسی بود خیال است آن

3 بیا و پرده برانداز تا نگاه کنند مقلّدان که بهشت است یا جمال است آن

4 مُرید راه خدا گر طمع کند به خدا که بی دلیل به جایی رسد محال است آن

5 گر التجا به کسی دارد و یقین داند که هیچ نیست به خود غایت کمال است آن

6 به مرد راه که حبل الله است در زن دست به هرچه دست به خود درزنی جوال است آن

7 ز خون خلق گناهی حرام تر نبود اگر به قول برادر کنی حلال است آن

8 نزاری ار همه حج می کنی چو نشناسی که از کجا به کجا می روی وبال است آن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر