ماه بدر از روی خورشیدم از عمادالدین نسیمی غزل 120

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

ماه بدر از روی خورشیدم حکایت می‌کند

1 ماه بدر از روی خورشیدم حکایت می‌کند وین سخن در جان اهل دل سرایت می‌کند

2 گرچه می‌خواهد که ریزد چشم مستش خون دل زلفش از روی کرم چندین حمایت می‌کند

3 شهر دل معمور می‌دارد شه عشقش ولی لشکر شوقش خرابی در ولایت می‌کند

4 کی تواند محرم اسرار عشق او شدن ابلهی کو تکیه بر عقل و کفایت می‌کند

5 شکر ایام وصال گل چه داند بلبلی کز جفای خار نالش یا شکایت می‌کند

6 آنکه مست چشم خوبان نیست ای دل! مجرم است شحنه عشقش بدین معنی جنایت می‌کند

7 هست با حق در میان کعبه و دیر و کنشت چون نسیمی هر کرا فضلش هدایت می‌کند

عکس نوشته
کامنت
comment