قد بدا مشهد مولای انیخوا از جامی دیوان اشعار 3

قد بدا مشهد مولای انیخوا جملی

1 قد بدا مشهد مولای انیخوا جملی که مشاهد شد ازان مشهدم انوار جلی

2 رویش آن مظهر صافی ست که بر صورت اصل آشکار است در او عکس جمال ازلی

3 چشم از پرتو رویش به خدا بینا شد جای آن دارد اگر کور شود معتزلی

4 زنده عشق نمرده ست و نمیرد هرگز لایزالی بود این زندگی و لم یزلی

5 در جهان نیست متاعی که ندارد بدلی خاصه عشق بود منقبت بی بدلی

6 دعوی عشق و تولا مکن ای سیرت تو نقص ارباب دل از بی خردی و دغلی

7 مشک بر جامه زدن سود ندارد چندان چون تو در جامه گرفتار به گند بغلی

8 چون تو را چاشنی شهد محبت نرسید از شهی نحل چه حاصل ز لباس عسلی

9 جامی از قافله سالار ره عشق تو را گر بپرسند که آن کیست علی گوی علی

عکس نوشته
کامنت
comment