1 بادا تا هست روز شب و طلعت شاه هم زیب شبستان و هم آرایش گاه
2 مهر است و بروز گیتی افروزد مهر ماه است و بشب انجمن آراید ماه
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 درد ما را نوبت بهبودی است وین غم ما آیت خشنودی است
2 باز گشتستم ز سودای جهان سودما بر کف یکی بی سودی است
1 هم سبزه سر زد از چمن و هم سمن ز شاخ ساقی بساط باده به بستان ببر ز کاخ
2 فرصت مده زکف که دوا می نمیکند این می درون شیشه و این گل فراز شاخ
1 شمیم باد بهاری ببین و فیض سحاب ببوی طره ی ساقی بگیر جام شراب
2 بس است جلوه ی این دشمنان دوست نما بیا که برفکنیم از جمال دوست نقاب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به