1 بد دوش چه راز، با که، با یار مرا پنهان ز که، از خصم، چه انکار مرا
2 داد از چه، ز لب، بوسه بسیار مرا برد از چه، ز دل، بد آنچه تیمار مرا
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 در ظلمت هجرت ای بت آب صفات گم کرده راه و نیست امید نجات
2 باشد که چو خضر ناگه اندر ظلمات ایزد ز تو راضیم کند آب حیات
1 ای دیده در آن شکل و شمایل نظری کن گر زآنکه تو را آرزوی دیدن جانست
2 روئیست در آن چشم جهانی متحیر زلفی که پریشانی احوال جهانست
1 زهی ز جود تو زمانه مایل سور خهی ز جاه تو جرم ستاره قابل نور
2 بذات گشته فلک بامداد تو موصول به طبع مانده جهان از خلاف تو مهجور
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **