پشت بر روزگار باید کرد از عراقی غزل 72

پشت بر روزگار باید کرد

1 پشت بر روزگار باید کرد روی در روی یار باید کرد

2 چون ز رخسار پرده برگیرد در دمش جان نثار باید کرد

3 پیش شمع رخش چو پروانه سوختن اختیار باید کرد

4 از پی یک نظاره بر در او سال‌ها انتظار باید کرد

5 تا کند یار روی در رویت دلت آیینه‌وار باید کرد

6 تات در بوته‌زار بگدازد قلب خود را عیار باید کرد

7 تا نهد بر سرت عزیزی پای خویش، چون خاک خوار باید کرد

8 ور تو خود را ز خاک به دانی خود تو را سنگسار باید کرد

9 تا دهی بوسه بر کف پایش خویشتن را غبار باید کرد

10 دشمنی کت ز دوست وا دارد زودت از وی فرار باید کرد

11 ور ز چشمت نهان بود دشمن پس دو چشمت چهار باید کرد

12 دشمن خود تویی، چو در نگری با خودت کارزار باید کرد

13 چون عراقی ز دست خود فریاد هر دمت صدهزار باید کرد

عکس نوشته
کامنت
comment