- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پشت بر روزگار باید کرد روی در روی یار باید کرد
2 چون ز رخسار پرده برگیرد در دمش جان نثار باید کرد
3 پیش شمع رخش چو پروانه سوختن اختیار باید کرد
4 از پی یک نظاره بر در او سالها انتظار باید کرد
5 تا کند یار روی در رویت دلت آیینهوار باید کرد
6 تات در بوتهزار بگدازد قلب خود را عیار باید کرد
7 تا نهد بر سرت عزیزی پای خویش، چون خاک خوار باید کرد
8 ور تو خود را ز خاک به دانی خود تو را سنگسار باید کرد
9 تا دهی بوسه بر کف پایش خویشتن را غبار باید کرد
10 دشمنی کت ز دوست وا دارد زودت از وی فرار باید کرد
11 ور ز چشمت نهان بود دشمن پس دو چشمت چهار باید کرد
12 دشمن خود تویی، چو در نگری با خودت کارزار باید کرد
13 چون عراقی ز دست خود فریاد هر دمت صدهزار باید کرد