دید بابا حسن از شیخ محمود شبستری سعادت نامه 6

شیخ محمود شبستری

آثار شیخ محمود شبستری

شیخ محمود شبستری

دید بابا حسن ز رنج وفات

1 دید بابا حسن ز رنج وفات عامیی اوفتاده در سکرات

2 گفت بیچاره را نخستین بار جان سپاری است زان شده​ست افگار

3 جان به جانان سپار تا برهی ورنه جان هم به جان کَنِش بدهی

4 جان برآورد در دمی صد بار هر که یک دم شدست محرم یار

5 چون ورا درنیافتند عقول کی زند دم ز اتحاد و حلول

6 اتحاد و حلول خود همه جای ممتنع دان نه خاص خلق و خدای

7 زانک زیشان اگر یکی نبود هستی ونیستی یکی نشود

8 ور بود باقی اتحاد کجاست چونکه هر دو هنوز خود برجاست

9 حق و باطل بهم نیامیزد سایه از آفتاب بگریزد

10 می​نماید در آب صورت خور لیکن آن دیگر است و این دیگر

عکس نوشته
کامنت
comment