- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عزیزی بر لب دریا باستاد نظر از هر سوی دریا فرستاد
2 یکی دریا همی دید آرمیده یکی فطرت بحدش نارسیده
3 بدریا گفت ای بس بی نهایت ز آرام تو میترسم بغایت
4 که گرموجی برآید یک دم از تو بسی کشتی که افتد بر هم از تو