1 آذر کسان که با تو دم از شاعری زنند جغدند و جغد را نفس بلبل آرزوست
2 کی گربه پا بجرگ پلنگان نهد اگر از شخص شیر بر تن او در کشند پوست
3 گیرم ذباب، جلوه گر آید بشکل نحل؛ کو نیش بهر دشمن و، کو نوش بهر دوست؟!
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند مرغ از قفس پرید و گرفتار دام ماند
2 می گفتمش غم دل و، عمدا نکرد گوش؛ تا غیر آمد و، سخنم ناتمام ماند!
1 دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجات جویم؟! بکسیت آشنایی نه، کز آشنات جویم
2 تو گرانبها دری، چون من بینوات جویم؟! وگرت کسی فروشد، ز کجا بهات جویم؟!
1 شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛ روزی که از آن روز کنم یاد ندیدم
2 یک صید، بمحرومی من نیست، که ناکام در کنج قفس مردم و صیاد ندیدم!
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به