- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم سودن به انداز گزیدنها لب و دندان بهم سودن
2 حریصم بسکه بر نظارهٔ شبهای وصل او دلم در چنگل باز است از مژگان بهم سودن
3 هلاک تندیی، در عین صلحم، از تو می آید چو تار بخیه در پیوندها دندان بهم سودن
4 ز رشک رنگ لعلت غنچه شد گل، عالمی دارد بع انداز مکیدنها لب خندان بهم سودن
5 چو سنگ آسیا می ماند آخر اهل دولت را کف افسوس از نومیدی دوران بهم سودن