ایّها الخمّار از حکیم نزاری قهستانی غزل 1028

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ایّها الخمّار مخموریم و رنجور و حزین

1 ایّها الخمّار مخموریم و رنجور و حزین کی روا باشد بگو بگذاشتن ما را چنین

2 ما غریبانیم و افتاده به سر وقت شما با غریبان اهل معنی بهترک باشند ازین

3 رسم و آیینی دگر باشد به هر جای دگر پیش ما روشن کنید آیین و رسم این زمین

4 قابض خم خانه رهبان است یا رضوان خلد دافع غم آب انگورست یا ماءِ معین

5 پیش ما باری بود ماءِمعین آب عنب نزد ما باری بود خم خانه فردوس برین

6 من مرید شیخ دهقانم که پیر می کده ست آفرین بر رنج پرور دست دهقان آفرین

7 مردِ دهقان را یکی درده بود فردا جزا از کلام الله نخوانده ستی جزاأ المحسنین

8 راست گویم کز کدامین طایفه شاکرترم دوست دارم میهمان تازه روی خوش نشین

9 تنگ دل با خوش نشین چون زهر باشد با عسل خوش نشین در حلقه صاحب دلان باشد نگین

10 حالیا باری شراب و شاهد این جا حاصل است نسیه بگذاریم تا موعود شیر و انگبین

11 داد از می بستدیم و کفر و دین در باختیم در مقامر خانه ی توحید با روح الامین

12 ما به قلاشی و رندی در جهان افسانه ایم کرده ایم از دیرگه با مفلسان عهدی چنین

13 کو جوان مردی که گوید محتسب را کای فضول ترک ما گیر و مکن بر خویشتن تهمت یقین

14 می خوری تنها می و تشنیع بر ما می زنی آینه بردار پیش روی و عیبِ خود ببین

15 چون به دل در غارت و تاراج مال مردمی فرض کن کز خاک طاعت بر نمی داری جبین

16 بر نزاری تا به کی تزویر خواهی بست و زور عاقبت هم بر تو عزرائیل بگشاید کمین

عکس نوشته
کامنت
comment