دور از تو هر لبی که می ناب از جویای تبریزی غزل 252

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دور از تو هر لبی که می ناب خورده است

1 دور از تو هر لبی که می ناب خورده است لب نیست لختی از دل خوناب خورده است

2 اشکم ز دیدهٔ بیضهٔ طوطی فرو چکد زان حسن سبزه بسکه دلم آب خورده است

3 ننشست نیم لحظه به بزمم قدح ز دور می همتم به ساغر گرداب خورده است

4 مرغابی سرشک جهد چون نگه ز چشم گویی که طبل از دل بیتاب خورده است

5 از پیچ و تاب رشتهٔ عمرم عجب مدار با موی آن کمر ز ازل تاب خورده است

6 ریزم گلاب ناب زمژگان بجای اشک جویا دلم از آن گل رو آب خورده است

عکس نوشته
کامنت
comment