-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دور از و بسکه سوزم و سازم شده نزدیک آنکه بگدازم
2 هیچ افسون در او نمیگیرد آه از دست ترک طنازم
3 در و دیوار در سماع آیند ارغنون غمش چو بنوازم
4 از جمادات شور برخیزد چون بیادش ترانه آغازم
5 گر بخونم دمی نپردازد دل خونین ازو بپردازم
6 عالم از غم شود، چه میسازد من که جز با غمش نمیسازم
7 کو خرابات عاشقان که در او هر چه دارم ببٰاده در بازم
8 میکشم گفتهٔ رضی را من تو مکش زانکه میکشد نازم