بیداری خیال تو از خواب از آشفتهٔ شیرازی غزل 173

1 بیداری خیال تو از خواب خوشترست زهر حبیب از شکر ناب خوشترست

2 لب تشنگان بادیه شوق را زتیغ آبی بده که کشته سیراب خوشترست

3 دل گرد طوف کعبه زلف تو از شعاع بر شبروان بادیه مهتاب خوشترست

4 گفتم دو دیده باز کن از خواب بامداد گفتا خموش فتنه در خواب خوشترست

5 بستر کنم زنشتر اندر شب فراق زیرا که خار بی تو زسنجاب خوشترست

6 نه ماهیم سمندر عشقم خدای را گو آتشم بیار که از آب خوشترست

7 در صحبت رقیب چه ذوقت ززندگیست جان باختن بمقدم احباب خوشترست

8 بنویس نسخه زان لب شیرین مرا طبیب کان گلشکر بطبع زجلاب خوشترست

9 گر دعوتم کنند اعادی سوی بهشت درد و زخم بصحبت احباب خوشترست

10 آشفته در حدیث زهر باب درببند وصف علی و آل زهر باب خوشترست