1 اوستاد شعر ابن یمینست امروز که بشاگردی او گشته عطارد راضی
2 حال را همچوویی نیست بشیرین سخنی به ازو نیز نبودست بعهد ماضی
3 صدق دعویش چه محتاج گواهست آخر از خرد پرس کزو به نبود کس قاضی
1 چون نگارم گوی مه از غالیه چوگان کند عاشقانرا دل زغم چون گوی سرگردان کند
2 گر نسیم صبحدم بر خاک کویش بگذرد قیمت مشک ختائی در جهان ارزان کند
1 شاد باش ای دل که بختت پیشوایی میکند سوی نویین جهانت رهنمایی میکند
2 خسرو خسرو نشان تالش که از بهر خدای اهل دانش را به مردی کدخدایی میکند
1 یکچند بکام دلم ایام زمان داد تا عاقبتم قبله اقبال نشان داد
2 المنه لله که مرا درگه پیری لطف ازلی بار دگر بخت جوان داد