- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آوخ آوخ که جگرگوشه دگر بار برفت دل به جان آمد از آن روز که دلدار برفت
2 یا رب این بار چنان رفت که باز آید باز یا دلش سیر شد از ما و به یک بار برفت
3 یا رب از کوفتگی های ره آسایش یافت وز تن نازک خود پرورش آزار برفت
4 نفسی با که زنم وه که فروبست دمم غم دل با که خورم آه که غمخوار برفت
5 عکس رویش به خیال از دل من غایب نیست خواب سهل است که از دیده بیدار برفت
6 صبر بیچاره بسی دیده ی لک بازنهاد آخرالامر چو درماند به ناچار برفت
7 عمر درباختم افسوس که ایام گذشت بودنی بود چه تدبیر کنم کار برفت
8 رخت بربند نزاری که سر آمد مدت بخت برگشت و دل از دست شد و یار برفت