-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم برقی از شمع تجلّی به شب تار زنیم
2 بر رخ غیر ببندیم در خلوت دل کوری مدعیان بادهٔ اسرار زنیم
3 ور شود در سر مستی تهی از باده کدو شیء اللّه به در خانهٔ خمّار زنیم
4 داغ عشق است که سرمایهٔ آرایش ماست شمع سان زآتش دل لاله به دستار زنیم
5 ناخن از بهر خراشیدن دل در کف ماست سینه تا هست چرا تیشه به کهسار زنیم؟
6 خامهٔ ما به رگ تار نفس مضراب است دست تا کار کند زخمه برین تار زنیم
7 دل چو سرشار شود از غم بیهوده حزین وقت آن است که پیمانهٔ سرشار زنیم