1 به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد سرم چو سرو به رقص است و پا نمی جنبد
2 دعای ما به گلستان که می برد امشب؟ نسیم خفته و باد صبا نمی جنبد
3 سخن بیار و به تحسین ما معامله کن سر کسی به جهان، غیر ما نمی جنبد!
4 چنان به جلوه سبکرو فتاده، نام خدا! سمند عمر، که بند قبا نمی جنبد
5 سلیم ز آمدنش دل همین نه مضطرب است ببین ز رعشه ی شوقم کجا نمی جنبد