شد در سر کار تو از حکیم نزاری قهستانی غزل 888

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

شد در سر کار تو هم دنیی و هم دینم

1 شد در سر کار تو هم دنیی و هم دینم ناداده هنوز از لب یک شربت شیرینم

2 بر ناله ی زار من رحمت نکنی یک شب هم در تو رسد روزی سوز دل مسکینم

3 گر عمر بود روزی در بزم گه وصلت بی درد میی نوشم بی خار گلی چینم

4 آن جا گه تو نگذاری برگردم و ننشینم آن جا که تو فرمایی برخیزم و بنشینم

5 گر عنف کنی عمری مستوجب آن هستم ور لطف کنی روزی هم مستحق اینم

6 چندان که طلب کردم بسیار نظر بردم یک سرو نمی بینم کز قد تو بگزینم

7 بگذار نزاری را تا روی تو می بیند کاثار سعادت ها از روی تو می بینم

عکس نوشته
کامنت
comment