- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد در سر کار تو هم دنیی و هم دینم ناداده هنوز از لب یک شربت شیرینم
2 بر ناله ی زار من رحمت نکنی یک شب هم در تو رسد روزی سوز دل مسکینم
3 گر عمر بود روزی در بزم گه وصلت بی درد میی نوشم بی خار گلی چینم
4 آن جا گه تو نگذاری برگردم و ننشینم آن جا که تو فرمایی برخیزم و بنشینم
5 گر عنف کنی عمری مستوجب آن هستم ور لطف کنی روزی هم مستحق اینم
6 چندان که طلب کردم بسیار نظر بردم یک سرو نمی بینم کز قد تو بگزینم
7 بگذار نزاری را تا روی تو می بیند کاثار سعادت ها از روی تو می بینم