در این زمانه خوشش باد از جویای تبریزی غزل 638

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

در این زمانه خوشش باد اگر غمی دارد

1 در این زمانه خوشش باد اگر غمی دارد ز فوت وقت هر آن دل که ماتمی دارد

2 ببند چشم و دهن را از دیدن و گفتن غمین مباش که هر زخم مرهمی دارد

3 کسی که ساخت به بیش و کم توکل و حرص نه فکر بیش و نه اندیشهٔ کمی دارد

4 دلی که بستهٔ آن زلف عنبرین گردید عجب نباشد اگر حال درهمی دارد

5 تو کامیاب تجرد نه ای چه می دانی که ترک کام دو عالم چه عالمی دارد

6 کسی که شرم کند از سیاه کاری دل به زیر خرقه براهیم ادهمهی دارد

7 به تار زلف اسیر است پای دل جویا هنوز مرغ نوآموز او دمی دارد

عکس نوشته
کامنت
comment