در از صامت بروجردی کتاب المراثی و المصائب 36

صامت بروجردی

آثار صامت بروجردی

صامت بروجردی

در آن زمان که علی اکبر جوان ز پدر

1 در آن زمان که علی اکبر جوان ز پدر به کربلا طلب جنگ را اشقیا می‌کرد

2 نظر به عارض وی می‌نمود شاه شهید به عرش قاصد آه از جگر رها می‌کرد

3 نگه به قامت وی می‌فکند و تیر غمش ز بی‌کسی به دل سنگ خاره جا می‌کرد

4 کسی نبود که مرهم نهد به زخم دلش ز غصه سوی خدا روی التجا می‌کرد

5 که ای خدا تو گواهی که بهتر ا ز اکبر اگر که داشت حسین در رهت فدا می‌کرد

6 چه اکبری که به ماه رخش گشودی چشم هر آنکه یاد ز رخسار مصطفی می‌کرد

7 سکینه در حرم از ماتم برادر خویش به سینه می‌زد و فریاد و اخا می‌کرد

8 ز غصه زینب بی‌خانمان فتاده به خاک چو نی به حال شه نینوا نوا می‌کرد

9 بغل نمود دو زانو به سینه و لیلا نظر به قد علی اکبر از قفا می‌کرد

10 نداشت چاره دیگر ز محنت ایام به صبر درد دل خویش را دوا می‌کرد

11 دریغ و آه از آن دم که پیش چشم حسین میان خون بدن اکبرش شنا می‌کرد

12 گهی نظر به پدر می‌نمود با حسرت برای دادن جان گاه دست و پا می‌کرد

13 فکنده زلزله در خلق ماسوی (صامت) دمیده بر سر خود خاک زین عزا می‌کرد

عکس نوشته
کامنت
comment