جامی

جامی

جامی
جامی

به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گیرد از جامی غزل 416

غزل 416 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گیرد

🌙 حالت شب
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گیرد نرفته یک قدم خاری ز هر سو دامنم گیرد

2 چنان پرشعله گردد ز آتش دل خانه ام شبها که همسایه اگر خواهد چراغ از روزنم گیرد

3 به دل تیرم مزن من ناشده در اشک خود غرقه ز چاک دل مبادا شعله در پیراهنم گیرد

4 به سوی من ره آمد شد یاران شود بسته ز بس کز گریه هر شب آب گرد مسکنم گیرد

5 ز آب چشم و دود دل ز دیدار تو محرومم که گاه این گاه آن پیش دو چشم روشنم گیرد

6 عنانم بستد از کف عشق توسن زورمندی کو که بیند ضعف و عجز من عنان توسنم گیرد

7 نپنداری ز بیدردی ست کم نالیدنم جامی که اشک اندر گلو راه فغان و شیونم گیرد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گیرد

شاعر شعر به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گیرد چه کسی است ؟

شاعر شعر به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گیرد جامی می باشد.

شعر به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گیرد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گیرد چیست ؟

قالب شعر به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گیرد غزل است

مضمون اصلی شعر به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گیرد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.