دم به دم خونم ز دیده بر گریبان می‌چکد از جامی غزل 180

دم به دم خونم ز دیده بر گریبان می‌چکد

1 دم به دم خونم ز دیده بر گریبان می‌چکد می‌فشانم چون گریبان را به دامان می‌چکد

2 می‌نویسم وصف لعلت وز شکاف کلک من آب حیوان می‌تراود رشحه جان می‌چکد

3 از شکاری نیست هریک از دل صاحبدلی‌ست قطره‌قطره خون که تیرت را ز پیکان می‌چکد

4 نیست اشک این بر رخم در سینه پیکان‌های تو آب گشته ز آتشم و اکنون ز مژگان می‌چکد

5 پیش رویت گر زدم آه و شدم گریان چه عیب موسم گل می‌درخشد برق و باران می‌چکد

6 از خوی رخسار تو یا جرعه لب‌های توست هر نم لطفی که بر خوبان بستان می‌چکد

7 شیشه سبز فلک را ساخت جامی پر گلاب بس که آبش چون گل از اوراق دیوان می‌چکد

عکس نوشته
کامنت
comment