آخر شبی ز لطف سلامی به ما فرست از مجد همگر غزل 8

مجد همگر

آثار مجد همگر

مجد همگر

آخر شبی ز لطف سلامی به ما فرست

1 آخر شبی ز لطف سلامی به ما فرست روزی به دست باد پیامی به ما فرست

2 در تشنگی وصل تو جانم به لب رسید از لعل آب دار تو جامی به ما فرست

3 در روزه فراق تو شد شام صبح من از خوان وصل لقمه شامی به ما فرست

4 آن مرغ نادرم که غمت دانه من است چون دانه‌ام نمودی دامی به ما فرست

5 وان هندویم که کنیت خاصم غلام تست ای ترک شوخ نام غلامی به ما فرست

6 گر رد شدم ز بند غم آزاد کن مرا ور کرده‌ای قبولم نامی به ما فرست

7 آخر توانگری ز وصال و جمال خویش درویشم و نگه کن و وامی به ما فرست

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر