آخر ز چه رو در دل تو مهر از جهان ملک خاتون غزل 262

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

آخر ز چه رو در دل تو مهر و وفا نیست

1 آخر ز چه رو در دل تو مهر و وفا نیست با ما ز چرا ای دل و دین غیر صفا نیست

2 دردیست در این دل ز غم عشق تو جانا کاو را بجز از شربت وصل تو دوا نیست

3 آخر تو بجو در همه آفاق خدا را آن دل که ز بالای تو در عین بلا نیست

4 تا کی کشم این درد که جانم به لب آمد زین بیش جفا بر من بیچاره روا نیست

5 یارب که کند قصه ی دردم به بر تو ای نور دو دیده بجز از کار صبا نیست

6 تا با تو بگوید غم احوال جهان را کای یار جفا جوی ترا مهر و وفا نیست

7 سرگشته چراییم دوان در پی بالات ای سرو چرا میل تو بر جانب ما نیست

عکس نوشته
کامنت
comment