ای ابتدای دردت هر درد را نهایت از کمال خجندی غزل 81

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

ای ابتدای دردت هر درد را نهایت

1 ای ابتدای دردت هر درد را نهایت عشق ترا نه آخر شوق ترا نه غایت

2 ذوق عذاب تا کی بیگانه را چشانی از رحمت تو ما را هست این قدر شکایت

3 در ماجرای عشقت علم و عمل نگنجد آنجا که قصه تست چه جای این حکایت

4 در پیش دانش تو چون طفل راه نادان پیران با کرامت مردان با ولایت

5 کنه تو نی نبی را معلوم و نی ولی را معلوم این قدر شد از جبرئیل و آیت

6 گر دفتر حدیثم پرخون دل نبودی این گفته ها نکردی در هر دلی سرایت

7 دانی کمال چون رست از تیره روزگاران سر بر زد آفتابی از مشرق عنایت

عکس نوشته
کامنت
comment