در آن ساعت که به گرد تو ای از آذر بیگدلی غزل 124

آذر بیگدلی

آثار آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

در آن ساعت که به گرد تو ای خودکام می‌گردم

1 در آن ساعت که به گرد تو ای خودکام می‌گردم دعا می‌گویم و، آماده دشنام می‌گردم!

2 کجا تاب شنیدن داری از قاصد پیامی را که من از گفتنش بی‌صبر و بی‌آرام می‌گردم؟!

3 نمی‌آید اجل سوی من و، می‌گوید این: مسکین ز درد هجر خواهد مرد و، من بدنام می‌گردم

4 ندارد احتیاج دام، صیادی که من دارم؛ من آن صیدم، که چون صیاد بینم، رام می‌گردم

5 به شوق گل پریدم ز آشیان، آذر ندانستم که زود از بی‌پر و بالی، اسیر دام می‌گردم

عکس نوشته
کامنت
comment