-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبها به بزم مدعی ای بی مروت جا مکن آرام جان او مشو، آزار جان ما مکن
2 از بهر حسرت خوردنم، لب بر لب ساغر منه دست از پی آزردنم در گردن مینا مکن
3 در بزم غیر ای بی وفا بهر خدا مگذار پا ما را و خود را بیش از این آزرده و رسوا مکن
4 هردم به مجلس ای رقیب از یار دلجویی مجو خاطر نگهداریش را خاطر نشان ما مکن
5 درد فروغی را وا تا کی به فردا افکنی اندیشه از فردا بدار، امروز را فردا مکن