- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
در ابتدا عاشق بگفت و گوی درآید پس در جست و جوی آید پس دل از خود بکلی برگیرد و پروانه وار خواهد که در پیش او میرد یعنی اول ذاکر بود پس طالب شود پس عشق برو غالب شود اینجا ذکر هستی بود و طلب نیستی، درین مقام هستی راه بودو نیستی پیشگاه اما نه آن نیستی که محرومی نام اوست آن نیستی که همه هستیها غلام اوست اما بنسبتی دیگر و این مشهور است که هستی راه است و نیستی منزل چنانکه آن محقق دقیق النظر گفته است: ,
2 دیدم اندر مدار کار آنگاه سرّهستی و نیستی ناگاه
3 بود ما را یقین که عاشق را نیستی منزلست و هستی راه
4 نیست جز نیستی ره عاشق ناگه هستی بیامد از درگاه
5 در شهادت به بین کزین معنی لانخست آمد آنگه الا اللّه