1 از تو پرسم لغزی فکرت اخراجش کن ایکه در مسند دانش چو تو دیگر ننشست
2 چیست هفتاد که اجزاش ز سی افزونست چیست پنجاه که آخر شودش عمر بشست
1 منت خدایرا که بتوفیق کردگار نامی که جست یافت جهانگیر نامدار
2 نوئین عهد خسرو خسرو نشان حسین آنکس که روزگار بدو دارد افتخار
1 مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز
2 بناز میگذرانند عمر بیهنران هنروران ز تو افتاده اند در تک و تاز