مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما را
1
مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما را
نمک سایی بود در دیده کار، افسانهٔ ما را
2
شراب آتش آلودی، حریفان در قدح دارم
درپن محفل که می بوسد لب پیمانهٔ ما را؟
3
به ما مگذار ساقی، تقوی دیرینهٔ ما را
به آتش شست و شو کن، خرقه پشمینه ما را