به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت از سلیم تهرانی غزل 722

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ

1 به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ ز لطف حق کند ابلیس در قیامت حظ

2 بر آن سرم که به دیوانگی زنم خود را که بی جنون نتوان کرد از محبت حظ

3 برای پرسشم ای همنشین چو آمده ای ببند لب که ندارم من از نصیحت حظ

4 بر استخوان هلال است چشم من دایم ز بس که همچو هما دارم از قناعت حظ

5 نه از جنون و نه از عقل، در جهان ما را نشد چو آینه حاصل به هیچ صورت حظ

6 سلیم مصلحت خویش در جنون دیدم به کوی عشق ز بس دارم از ملامت حظ

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر