تا تو رفتی صحن گلشن کشت از جویای تبریزی غزل 260

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

تا تو رفتی صحن گلشن کشت آفت دیده است

1 تا تو رفتی صحن گلشن کشت آفت دیده است نکهت گل در هوا ابری زهم پاشیده است

2 گرنه طاق ابرو مردانه اش را دیده است از خجالت خویش را محراب چون دزدیده است

3 شیشهٔ افلاک ترسم بیند آسیب شکست بسکه از بویش هوا بر خویشتن بالیده است

4 گر سیاهی از سر داغم نیفتد دور نیست تخم این گل خال او در سینه ام پاشیده است

5 شد غبار خاطر آخر خاک ما غمدیدگان جای دارم در دل او تا زمن رنجیده است

6 هرگز از شادی نمی آید لب زخمم بهم تا دهن غنچهٔ پیکان او بوسیده است

7 از گریبان غنچه سان جویا نیارد سر برون عکس رخسار تو در آیینهٔ دل دیده است

عکس نوشته
کامنت
comment