تا که در حلقه زلف تو پناهی از آشفتهٔ شیرازی غزل 725

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

تا که در حلقه زلف تو پناهی داریم

1 تا که در حلقه زلف تو پناهی داریم با همه سلسله ی ربطی و راهی داریم

2 بجز از مرتع حسنت نکند دل خوش جای تا که از سبزه خط مهر و گیاهی داریم

3 ما همه یوسف مصرغم عشقیم و براه جز زنخدان تو مپندار که چاهی داریم

4 ترک چشم تو بقلب دل عشاق چو زد گفت این فتح زبرگشته سپاهی داریم

5 لشکر غمزه خوبان نکند رخنه در او تا که در کشور دل همچو تو شاهی داریم

6 نگه مست تو از کعبه بدیرم افکند این همه مرتبه از نیم نگاهی داریم

7 گفت از آه سر زلف من آشفته شده تو مپندار که ما قوت آهی داریم

8 لاله آشفته چو من زآن خم مو دلخون است هر دو در سینه نهان داغ سیاهی داریم

9 تا که خاک در کریاس علی افسر ماست کی سر افسری و فکر کلاهی داریم

عکس نوشته
کامنت
comment