تا به کی باشد دلم در از جهان ملک خاتون غزل 1201

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

تا به کی باشد دلم در دام تو

1 تا به کی باشد دلم در دام تو آهوی طبع دل من رام تو

2 شد گرفتار این دل بیچاره ام در سر زلفین همچون شام تو

3 من ندیدم در جهان ای بی وفا جز غم و اندوه در ایام تو

4 نیک نامی داشتم در عافیت در غم هجران شدم بدنام تو

5 گرچه بدنامم ز عشقت در جهان روز و شب ورد زبانم نام تو

6 آن نگار شوخ باز از رنگ و بوی ای دل مسکین ببرد آرام تو

7 تا به کی باشی چنین سرگشته حال چون نداد از لب نگارم کام تو

8 دیگ سودایش بپختی سالها سوختی لیکن نپخت این خام تو

9 در هوای آن نگار بی وفا من ندانم چون شود فرجام تو

عکس نوشته
کامنت
comment