1 هنر بباید و رادی و مردمی و خرد بزرگزاده نه آنست کو درم دارد
2 ز مال و جاه ندارد تمتعی هرگز کسیکه بازوی ظلم و سر ستم دارد
3 خوشا کسیکه ازو بد بهیچکس نرسد غلام همت آنم که این قدم دارد
1 یا رب از من خبری سوی خراسان که برد قصه درد دل من سوی درمان که برد
2 سخن ذره که گوید بر خورشید فلک ناله بلبل شیدا بگلستان که برد
1 ایدل بیار مژده که شاه جهان رسید فرمانده ملوک زمین و زمان رسید
2 شاه جهان طغایتمور خان که ملک را چون او رسید با تن آزرده جان رسید
1 صبح سعادت از افق خرمی دمید ساقی بیار باده که وقت طرب رسید
2 خیز آتش گداخته در آب بسته ریز یعنی که آبگینه ملون کن از نبید