- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد شور است محیط آب گهر شور نگردد
2 حیف است به آن ظرف تنک باده که می را در ساغر گل نوشد و فغفور نگردد
3 خورشید کی و پرتو دیدار تو هیهات هر بی سر و پا لایق این نور نگردد
4 در باغچهٔ صبر گل بی جگری هاست زخمی که رسد بر دل و ناصور نگردد
5 منظور، قبول نظر اوست وگرنه هر کوه ز رفعت، جبل طور نگردد
6 خم خشت سر خود نکند تا سرمستی خاک قدم ریشهٔ انگور نگردد
7 پیوسته چنان دل که به صد آب، می ناب همچون شکر از لعل لبش دور نگردد
8 دل چون گرد از باده علاجش می ناب است بی نشئهٔ غم غمزه مسرور نگردد
9 دل را صفت کینه میاموز سعیدا کاین شان عسل خانهٔ زنبور نگردد