-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ارغوان است که با غالیه آمیخته ای یا که بر برگ سمن سنبل تر ریخته ای
2 شهر برهم زده آشوب دو چشم سیهت این چه فتنه است ندانم که برانگیخته ای
3 نیست در طره خوبان بجز از فکر خطا تا کی ایدل تو در این سلسله آویخته ای
4 نام اغیار شده ذکر لب شیرینت این چه نوش است که با نیش درآمیخته ای
5 لاجرم مردم چشمان تو بیمار بماند بسکه مشک از خم زلفین سیه بیخته ای
6 مظهر نور علی گرنه ای فتنه شهر زابروان تیغ دودم از چه برآهیخته ای
7 راه بر اوج جلالش نبری آشفته گرچه جبریل شوی بال فروریخته ای