ارغوان است که با غالیه از آشفتهٔ شیرازی غزل 1009

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

ارغوان است که با غالیه آمیخته ای

1 ارغوان است که با غالیه آمیخته ای یا که بر برگ سمن سنبل تر ریخته ای

2 شهر برهم زده آشوب دو چشم سیهت این چه فتنه است ندانم که برانگیخته ای

3 نیست در طره خوبان بجز از فکر خطا تا کی ایدل تو در این سلسله آویخته ای

4 نام اغیار شده ذکر لب شیرینت این چه نوش است که با نیش درآمیخته ای

5 لاجرم مردم چشمان تو بیمار بماند بسکه مشک از خم زلفین سیه بیخته ای

6 مظهر نور علی گرنه ای فتنه شهر زابروان تیغ دودم از چه برآهیخته ای

7 راه بر اوج جلالش نبری آشفته گرچه جبریل شوی بال فروریخته ای

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر