- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آرام در مقام رضای خدا گرفت دست کسی که دامن آل عبا گرفت
2 باشد چو صبح هر نفسش مایهٔ حیات مهرت به دل هر آنکه زصدق و صفا گرفت
3 ترسم مباد سنگ شود شیشهٔ دلم از بس ز سردمهری آن بیوفا گرفت
4 در پرده شمیم گل از شرم شد نهان رنگت چو ا زخمار می از رخ هوا گرفت
5 خون کدام بلبل بیدل به خاک ریخت کز گل بهار زر به سپر خونبها گرفت
6 داغم که امشب آینهٔ زنگ بسته ی آن هرزه خرج جلوه ز مه رونما گرفت
7 جویا! زتلخکامی نومیدی آرمید کام خود آنکه از دل بی مدعا گرفت