- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عرفات عشق بازان سر کوی بار باشد بعلطواف کعبه زین در نروم که عار باشد
2 چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی بصفا و مروه ای دل دگرت چه کار باشد
3 قدمی ز خود برون نه بریاض عشق کآنجا نه صداغ نفحه گل نه جفای خار باشد
4 به معارج اناالحق نرسی ز پای منبر که سری است جای این سر که سزای دار باشد
5 ز می شبانه ساقی قدحی نثار ما کن نه از آن معنی که او را به سحر خمار باشد
6 به فریب و وعده ما را مکش ای پسر که تشنه ز عطش بمیرد اولی که در انتظار باشد
7 نکند کمال دیگر طلب حضور باطن که قرار گاه زلفش دل بیقرار باشد